
باغهای معلق بابل یا باغهای سمیرامیس دومین
عجایب هفتگانه جهان باستان است. این باغها به دستور بُختالنصر دوم یا
نِبوکدنضر دوم پادشاه بابل برای همسرش آمئی تیدا یا آمیتیس شاهزاده
مادی در سال 600 قبل از میلاد ساخته شد. آمیتیس نوه هوخشتره پادشاه معروف
ماد بود که بعد از اتحاد ماد و بابل به درخواست نَبوپُلسَر پادشاه بابل به
ازدواج بختالنصر پسر او درآمد. آنچه از نوشتههای مورخانه مانند استرابو و
دیودورس سیکولوس و شواهد دیگر برمیآید، بیماری آمیتیس بر اثر گرما و خشکی
هوا باعث شد تا بختالنصر محیطی نزدیک به محل تولد او یعنی ناحیه هگمتانه
(همدان) با گلها و درختان آن منطقه برای سلامتی همسرش به وجود آورد.
در ادبیات یونان ساخت این باغ به سمیرامیس ملکه افسانهای بابل نسبت داده
شده که فرزند یک الهه به نام «درکتو» و یک انسان بود. او که در کودکی توسط
مادرش در جنگل رها میشود، توسط پرندگان تغذیه شده و بعدها به قصر راه
یافته و در نهایت با پادشاه داستانی بابل به نام نینوس ازدواج میکند؛ اما
بعد از مرگ نینوس، سمیرامیس بر تخت نشسته و مدت بسیار طولانی با اقتدار
حکومت میکند.
طبق افسانههای میان رودان و یونانیها، سمیرامیس بیشتر
مناطق آسیا را فتح کرده و اولین دیوار و حصار بزرگ بابل را ساخته و شهر را
بازسازی میکند. بعضی مورخان با توجه به برخی مستندات تاریخی، سمیرامیس را
همان ملکه معروف آشور، یعنی «شمور آمات» و همسر «شمشی ادد پنجم» میدانند
که پس از مرگ همسرش مدتها بهعنوان نایبالسلطنه پسرش بر تخت سلطنت نشست.
توجه بسیار یونانیها به الهههایی که زندگی انسانی داشتند، شاید از دلایل
نسبت دادن ساخت این باغها به این ملکه نیمه رب النوع افسانهای از سوی
آنان بوده یا شاید هم، چون ساخت چنین بنای عجیبی را خارج از حیطه قدرت
انسان میدانستند، آن را به یک نیمه رب النوع نسبت داده باشند. با این حال
باید توجه داشت که بیشتر اطلاعات ما از این باغها نیز از نوشتههای
مورخان یونانی بهدستآمده که شرح این باغها را از همراهان اسکندر شنیده
بودند و کتیبهها و سالنامههای بابلی سخنی از این باغها به میان
نیاوردهاند.
ویژگی های شگفت انگیز باغ های معلق بابل
براساس
نوشتههای یونانی، این باغها، مربع شکل با تاقهای گنبدی و قوسی شکل و کف
شطرنجی بوده و ایوانی درپیرامون بام وجود داشته که با پلکان به پایین مربوط
میشده است. گیاهان باغ بالاتر از سطح زمین کاشته شده بودند و ریشه آنها
در ایوانها تعبیه شده بود. این مجموعه خود بر ستونهایی مستحکم قرار داشت و
آب از طریق وسایل مخصوصی به بالاترین نقطه بام هدایت شده و از آنجا از
طریق کانالهای شیب دار در کل باغ جریان مییافت.
آبیاری مداوم و گرمای
محیط، رطوبت مناسبی را برای گیاهان فراهم کرده و در نتیجه پوشش سبز دائمی
برای باغ به وجود میآورد که در نوع خود بینظیر بود. برای زیبایی هر چه
بیشتر این باغ، بخت النصر به سربازانش دستور داده بود تا به هر کجا که
میروند، نمونهای از گیاهان آن منطقه را از ریشه درآورده و با سرعت به باغ
برسانند تا در آنجا کاشته شود. پس بیدلیل نیست اگر باغهای بابل را اولین
باغ گیاهشناسی جهان هم نامیدهاند.
چه کسی باغ های بابل را کشف کرد؟
تا سال 1898 میلادی، مورخان و باستانشناسان، باغهای بابل را تنها
داستانی ساخته و پرداخته یونانیها میدانستند؛ اما در این سال روبرت کلدوی
باستانشناس آلمانی در حالی که در 90 کیلومتری جنوب بغداد مشغول جستوجو
برای یافتن آثار باقیمانده شهر بابل بود، در شمال شرقی بخشی که محل قرار
گرفتن کاخ سلطنتی بود، در عمق یک متری، بقایای ساختمانی را یافت که با سایر
ساختمانهای یافته شده در بابل متفاوت بود.
در قسمت پایین این بنا،
راهرویی عریض وجود داشت که در دو سوی آن 12 اتاق باریک و یک اندازه دیده
میشد که تماما از سنگ تراشیده شده بودند. سقف این اتاقها از خشت پخته و
بسیار محکم و قطور بودند تا جایی که قطر دیوارها و ستونها تا 7 متر
میرسید. همچنین در کنار این همین ساختمان یک تاق گنبدی دوازده اتاقه و
مهمتر از آن یک حلقه چاه بزرگ کشف شد.
این چاه یک دهانه حلقوی مرکزی و
دو دهنه کناری کوچکتر داشت. براساس نوشته مورخان یونانی و اطلاعات
کتیبههای بابلی در مورد کاخ سلطنتی، تنها مکانهایی که در آنها از سنگ
تراشیده شده استفاده شده بود، ساختمان قصر و باغ بودند. کلدوی پیش از این
ساختمان کاخ را یافته و سنگهای آن را مشخص کرده بود؛ بنابراین حدس زد این
تاق گنبدی و ساختمان سنگی باید متعلق به باغهای معلق بابل باشند.
کلدوی براساس یافتههایش چنین برداشت کرد که به احتمال بسیار تاق گنبدی
بر یک ساختمان مرکزی تراس شکل با تراسهای مطبق هفتگانه قرار داشته و هر
تراس حدود 5 متر بالاتر از تراس زیری خود بوده است. سطح این تراسها هم با
سطوح سنگی به طول 45/5 متر و عرض 35/1 متر فرش شده بود و بر این سطوح سنگی
لایهای از حصیر قیراندود کشیده شده و سپس روی آنها دو لایه آجر کوره نصب
شده بود.
روی این آجرها نیز لایهای از سرب ریخته شده بود که از
نفوذ رطوبت به طبقات پایین جلوگیری میکرده است. برای کاشت گیاهان، لایهای
از خاک به ارتفاع 3 متر بر کف سربی ریخته شده بود که میتوانست محل رشد
مناسبی برای گیاهان و درختان را فراهم کند. پس از این کشف، باستانشناسان و
محققان دیگر، مطالعات گستردهتری درباره نحوه ساخت و آبیاری باغهای بابل
انجام دادند؛ هرچند برخی از آنان در باره محل یافت شدن باغها با کلدوی هم
عقیده نبودند؛ اما بررسیها و مطالعات آنان ادامه یافت.
اسرار مارپیچ ارشمیدس
محاسبات مهندسی نشان داد برای آبیاری این باغ روزانه به 300 هزار کیلو آب
نیاز بوده و به دلیل اختلاف سطح باغ با رودخانه فرات، مهندسان بابلی سیستمی
بدیع ابداع کرده بودند؛ سیستمی که به نام «مارپیچ ارشمیدوس» نامیده
میشود، اما 400 سال قبل از ارشمیدس. شاید بتوان گفت که ارشمیدس و دیگر
ریاضیدانان و دانشمندان یونانی که با دانش و علم میان رودان آشنایی داشتند،
بسیاری از یافتههای خود را مدیون بابلیها، عیلامیها و ایرانیها هستند.
در این روش، بابلیها استوانههایی درست کرده بودند که درونشان میلهای
چوبی قرار داشت. دور این میلهها را با پوست درخت نخل مارپیچهایی درست
کرده بودند که با چرخش مارپیچ آب از پایین به بالا منتقل میشد. در فصل
تابستان، کارگران بدون وقفه آب را از چاه به داخل کانالهای کوچک هدایت
میکردند.
آب به وسیله این کانالها به بالاترین طبقه باغ میرسید و
سپس از آنجا از طریق جویبارها و آبشارها به درون حوضچههای دستساز ریخته و
باعث سرسبزی و زیبایی باغ میشدند. به این ترتیب هر یک از تراسهای
هفتگانه، باغی مخصوص به خود داشته که در مجموع یک باغ هفت طبقه به شکل
کوهی سبزرنگ را میساختند. کاشت گیاهان آویز و پیچکها و گلهای بالارونده
در لبه خارجی این تراسها و درختان میوه و گلدار در لبههای داخلی آن، باعث
میشد تا بینندگان از فاصله دور، گیاهانی را ببینند که به صورت معلق از
راس باغ به سمت پایین ریخته و باغی معلق در میانه زمین و آسمان را به نمایش
بگذارند.