اصطلاحات سیاسی



اکو نومیسم: مقدم داشتن اقتصاد و تامین معیشت مردم بر سیاست و مبارزه نویسی .               


آنار شیسم: آرش در لغت یونانی بمعنی حکومت است (آنارشی) یعنی بدون حکومت یا زمامدار و لذا معاف از مصائب اجتماعی در حقیقت مسلک آنارشیسم حکومت را تنها باعث ناراحتی و بدبختی مردم و اجتماع می داند ، مبنای فکری بر پایه دشمنی با دولت استوار است ( آشوب طلبی و هرج و مرج خواهی ) .


انتر ناسیونالیسم: عقاید وسیاستهایی که بر منافع مشترک اقوام و ملتها تکیه می کند و با ملی گرایی                  


 ( ناسیونالیسم) مخالف است.


اصلاح طلبی: طرفداری از سیاست تغیرات زندگی اجتماعی یا اقتصادی یا سیاسی با روشهای ملایم وبدون تنش زائی در جامعه و از راههای دموکراتیک .


دموکراسی ( مردم سالاری ): اصطلاح دموکراسی از اصطلاحات موضوعه تمدن یونان باستان است و مراد از آن حکومت مردم بر مردم است ، امروزه سیستم دموکراسی عبارت از حکومت مردم است که بوسیله اکثریت آحاد ملت از طریق انتخاب نمایندگان و تشکیل مجلس ملی اجرا میگردد ، دموکراسی عبارت است از حق همگانی برای شرکت در تصمیم گیری در تمامی جامعه ، در موارد بخصوصی زمامدار می تواند مستقیما به آراء عمومی مراجعه نماید که آنرا رفراندوم یا رجوع به آراء عمومی گویند .


رادیکالیسم: گرایش به دیدگاه سیاسی تندرو در مقابل میانه روی ، احترام به مالکیت خصوصی افراد معنای آن یعنی تندروی ، دیدگاه های تند پیرامون مسائل سیاسی .


تسامح و تساهل: روا دانستن و محترم شمردن وجود عقاید و آراء مختلف و گوناگون سیاسی و ... ، تسامح و تساحل یکی از اصول مهم لیبرالیسم و دموکراسی جدید است .


کاپیتالیسم ( نظام سرمایه داری) : سیستمی که در آن مالکیت خصوصی سرمایه تعیین کننده نظام اقتصادی و سیاسی جامعه است .


سوسیالیم ( جامعه گرایی) : مفهوم این اصطلاح سابقا ً کنترل تمام شئون حیاتی اعضاء جامعه توسط دولت بوده است که بالطبع شامل کنترل مؤسسات اقتصادی هم می شد ولی امروزه معنی آن شامل کنترل تمام امور اقتصادی و صنعتی است به نفع مردم که بوسیله مالکیت دولت نسبت به کلیه دستگاه های تولیدی اعم از صنعتی و کارخانجات و وسایل حمل و نقل و امور بانکی و غیره باشد انجام می گیرد .


سوسیال دموکراسی : شاخه ای از سوسیالیسم که بر اصل مردم سالاری ( دموکراسی ) برای دگرگونیهای اجتماعی و اصلاح طلبی تاکید دارد و نه بر انقلاب .


فاشیسم: عبارت از روش حکومتی است که بحد افراط حالت استبدادی و انقلابی دارد. در این مسلک فرهنگ و فکر وعمل و نیز کلیه شئونات مذهبی و اجتماعی و حیاتی ملت تحت کنترل شدید دولت است . فاشیست های آلمان تحت رهبری (هیتلر) بر این پندار بودند که  نژاد ژرمن ما فوق نژادهای دیگر بوده و باید بر تمام جهان و یا کلیه همسایگان خود تسلط و ارجحیت داشته باشد . فاشیسم ایتالیا به رهبری (موسولینی ) نیز خواب دوره قدیم امپراطوری روم را میدید و هدف آنها احیاء شوکت و عظمت روم قدیم بود . در آئین فاشیسم جنگ بر حق بوده و ملت باید همیشه آماده پیکار باشد . فاشیسم معتقد به نبوغ  پیشوا بوده و رهبر را حتی  به درجه خدایی رسانده است .    


کلا ً فاشیسم را می توان گفت که رژیمهای استوار بر دیکتاتوری ، ترور ، خشونت است.


فن سالاری ( تکنو کراسی ): حکومتی که درآن دانشمندان ، مهندسان ، کارشناسان اقتصادی ، قدرت حاکمه را تشکیل دهند ، تکنو کراسها در حوزه تصمیم گیری اقتصادی و سیاسی موثر هستند .


پلورالیسم : باور به کثرت و استقلال گروههای سیاسی و اجتماعی و ... .


لیبرالیسم : مجموعه روشها و سیاستها که هدف آن آزادی هر چه بیشتر برای فرد است .


پوپولیسم : مکتبی است در آمریکای لاتین ، یعنی حکومتی که توده های مردم در آن سهم بیشتری دارند.


دوالیسم : یعنی داشتن تفکرات دو گانه ، کسانیکه تفکر دوگانگی دارند مثل زرتشت که به روشنایی و سیاهی معتقد بود .


پارلمانتا ریسم : یعنی نوعی حکومت که رئیس دولت از بین اکثریت نمایندگان که بیشترین کرسی ها را در اختیار دارند انتخاب میشوند .


آلترناتیو : یعنی بی رقیب بودن ، بی رقیب بودن در حوزه سیاسی و حکومت ، از نظر لغوی هم یعنی جانشین یا رقیب .


ژورنالیست : یعنی اندیشه غیرعلمی داشتن ، اندیشه ای که مبنای علمی ندارد ، اندیش? روزنامه نگاری یک اندیش? ژورنالیستی است که یک اندیشه علمی نیست .


تو تا لیتا ریسم : یعنی تقدم منافع جمع بر منافع مصلحت فرد  .


دولت گرایی : یعنی تمام منابع در دست دولت متمرکز شود .


امپر یالیسم : به حکومتی اطلاق می شود که هدف آن استثمار ملتها و تشکیل یک امپرا طوری عظیم باشد.


ابسولوتیسم : ابسولو به معنی مطلق و مقصود از ابسولوتیسم حکومت و ریاست یکنفر شخص مطلق العنان بر جامعه است .


اپورچو نیسم : بمعنی مسلک ابن الوقت بودن و بنا به نفع شخصی تأخیرعقیده دادن را می گویند .


اتوریتاریانیسم : در این مکتب سیاسی حکومت و فلسفه و آزادی تمام افراد ملت در دست دولت است .


اریستو کراسی : یا حکومت اشرافی نام سیستم حکومتی است که در آن قدرت و نظارت در اختیار عده معدودی از طبقه اشراف و هیئت حاکمه است .


اتو کراسی : سیستم حکومت فردی است که قدرت و حکمرانی عملا ً در دست زمامدار است .


الیگارشی : رژیم و حکومتی است که بوسیله چند نفر معدود اداره شده و کلیه قوه و قوانین و قدرت حکومت متمرکز دراختیار همان عد? قلیل است .


کو ئیسم : در این آئین سیاسی عقیده بخویشتن پرستی و خودخواهی و تکبر وجود دارد .


اندوستر یالیسم : یعنی صنعتی شدن و رواج ماشن آلات در زندگی انسان است .


بالشویسم ، بالشویکیسم : نام نوعی خاص از مکاتب مارکسیسم است که در آن ( پرولتاریا ) یعنی طبقه کارگر باید قدرت سیاسی را بدست گرفته و سرمایه داری را نابود سازد .


بربریسم : مقصود حالت توحش و بربریت و بدویت است که در طایفه و یا قبیله ای وجود داشته باشد .


پالمانتاریسم: عبارت از سیستم حکومتی است که در آن قوه مجریه در اختیار قوه مقننه یعنی پارلمان است.


تئوکراسی : سیستمی است که در آن زمامداران رسمی و رؤسا و رجال درجه اول از پیشوایان و مراجع روحانی تشکیل شده باشد .


ترورایسم : عقده ای سیاسی است که در آن لزوم آدمکشی و ایجاد خوف و وحشت برای نیل به هدف سیاسی و بر انداختن حکومت وقت بچشم می خورد .


دسپوتیسم : دسپو به معنای مستبد و دسپو تیسم سیستم حکومتی را گویند که تابع قدرت مطلقه و استبدادی زمامداری مستبد باشد .



دیاللتیک: بکار بردن روش مصاحبه و مباحثه در مسائل سیاسی است .


دیکتاتوری: روش حکومتی است که سرنوشت یک ملت در اختیار و فرمان مستبدانه و بدون چون و چرای یک فرد موسوم به دیکتاتور باشد .


راسیونالیسم : فلسفه اصالت و ارجحیت و برتری عقل بر احساسات است .



فئودالیسم : مقصود از این اصطلاح در قرون وسطی این بود که قسمت بزرگی از اراضی کشور بنام املاک از طرف شاه به کسی موسوم به فئودال واگذار میشد و آن اراضی را به مستأجرین خود اجاره میداد فئودالها و یا نمایندگانشان در حوزه املاک خود نسبت به رعایا و کشاورزان اختیارات قضائی و جزائی و مالی و سیاسی کامل داشتند و امرزه مراد از این مسلک این است که عده از اشراف و مالکین مقدار زیادی املاک را صاحب می باشند و رعایای ایشان از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم بوده و توسط اربابان خود استثمار می شوند و یا به مقدار خیلی ضعیف و کمی از امتیازات سیاسی و کشوری می توانند بهره مند گردند .


لیبرالیسم : مکتب لیبرالیسم به مفهوم وسیعتر خود عبارت از اعتقاد به اینکه انسان آزاد به دنیا آمده و صاحب اختیار و اراده و فکر خود بوده و مجاز است به هر اندازه که میسر است فکر خود را آزاد پرورش دهد لذا این فلسفه را میتوان فلسفه آزادی طلبی نام گذاشت .


ناسیونالیسم : منظور از این اصطلاح یعنی مکتب ملیت عبارت از اعتقاد به اعتلای یک ملت و تفوق و برتری آن نسبت به تمام ملل و دیگر لزوم وفاداری مطلق تبعه آن نسبت به مملکت خود و مقید به اینکه اعتقادات و ارزشهای آن ملت بالاتر و والاتر از معتقدات سایر ملل است . هیتلر و موسولینی ناسیونالیسم را ستوده و بحد افراط از آن حمایت می کردند .


 کمونیسم : در واقع کمونیزم یعنی مسلک اشتراکی در گذشته این اشتراک مفهوم وسیعتری داشته مانند زمان قباد که مذهب مزدک پدید آمد و شامل اشتراک عمومی در همه امور زندگی و مسائل جنسی می شد . و اما معنی و مرام کمونیزم امروزه که در همه نقاط جهان مورد نظر است پیشرفت عقیده و مرام با قوه قهریه توام با اعمال عملیات نظامی است . و حفظ رژیم کمونیستی باقوه نظامی مورد نظر می باشد .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.